افلاک

مجله فرهنگی و اطلاع رسانی افلاک

افلاک

مجله فرهنگی و اطلاع رسانی افلاک

زندگی نامه زید بن حارثه

زید بن حارثه از یاران بزرگ و ممتاز رسول خدا بود، که در همه جا مخصوصا در مواقع سخت و خطرناک پروانه وار شمع وجود پیامبر (ص) را طواف مى‏کرد.
داستان کودکى زید داستان زیبا و شنیدنى است، او در روزگار کودکى به همراه مادر خود سعدى براى دیدار بستگانش به سوى قبیله ثعلبه بن عامر مى‏رفتند که قبیله بنى قین قبیله مادرى زید را مورد هجوم و غارت قرار دادند و زید به اسارت دشمن درآمد.
مهاچمین به همراه اموال و افراد به اسارت گرفته، زید را هم به بازار عکاظ مکه بردند و آنطور که شیوه معمول آن روز بود، او را به عنوان برده به فروش رساندند!
حکیم بن حزام زید را خریدارى کرد و براى خدمتگزارى در اختیار خدیجه همسر رسول خدا قرار داد و خدیجه او را به رسول خدا هدیه کرد و زید همنشینى و خدمتگزارى پیامبر (ص) را عهده دار شد.
وقتى پیامبر (ص) از مکه براى یک سفر تبلیغى به طائف رفت زید که نوجوانى شده بود به عنوان محافظ همراه آن حضرت بود و آنگاه که دشمنان رسول گرامى اسلام را مورد حمله قرار دادند، او خود را مانند سپر قرار داده بود، سنگها به بدن او مى‏خورد و او از وجود نازنین پیامبر (ص) دفاع مى‏کرد.
زید نوجوان به رسول خدا (ص) انس و علاقه زیادى پیدا کرده بود، بهمین دلیل وقتى پدر و عمویش براى یافتن و بردن او به مکه آمدند، نزد ابوطالب رفتند تا فرزند خود را که در خدمت رسول خدا بود تحویل بگیرند. پیغمبر (ص) هم او را آزاد گذاشت تا چنانچه خود بخواهد همراه پدر و عمویش به خانواده خود ملحق شود. اما با کمال تعجب مشاهده کردند زید حاضر نیست از کنار پیامبر (ص) جدا شود! پدر زید گفت:
واى به حال تو، بردگى را بر آزادى ترجیح مى‏دهى؟ و حاضر نیستى به خانواده خود بازگردى؟
زید گفت: همینطور است، آنچه من از این شخص دیده‏ام بر همه چیز ترجیح دارد و به هیچ شکلى حاضر نیستم از حضور پیامبر (ص) دست بردارم.
پدر و عموى زید هم بسیار ناراحت شدند، از او قطع رابطه فرزندى کردند و رفتند، ولى ارتباط و محبوبیت او در نزد پیامبر (ص) آنقدر قوى و صمیمى شد که او را زید فرزند محمد (ص) مى‏نامیدند، اما آیه قرآن نازل شد که: فرزندان را به نام پدران آنان بخوانید. - سوره احزاب، آیه 5. ?
زید که سومین مسلمان صدر اسلام است، هم چنان بزرگ مى‏شد و خدمات او به پیامبر (ص) و اسلام گسترش مى‏یافت و آنگاه که مسلمانان به خاطر نداشتن امنیت از مکه به مدینه هجرت کردند، او نیز به مدینه آمد و در هر نوبتى که اسلام و کشور مسلمانان مورد هجوم دشمن واقع مى‏شد و پیامبر اسلام ناچار مى‏شد دفاع انجام دهد، زید هم در هر جبهه‏اى براى حمایت از پیغمبر (ص) شرکت مى‏کرد.
جنگهایى که زید در آنها شرکت داشته و در چند مورد هم فرمانده سپاه اسلام بوده، عبارتند از:
1 - جنگ قرده جمادى الاخر سال سوم هجرت.
2 - جنگ خندق شوال سال پنجم هجرت.
3 - جموم، ربیع الاول سال ششم هجرت.
4 - عیص، جمادى الاول سال ششم هجرت.
5 - حسمى، جمادى الاخر سال ششم هجرت.
6 - جنگ طرف جمادى الاخر سال ششم هجرت.
7 - جنگ مدین رجب سال ششم هجرت.
8 - جنگ ام قرنه رجب سال ششم هجرت.
9 - جنگ مریسیع شعبان سال ششم هجرت.
10 - جنگ وادى القرى رمضان سال ششم هجرت.
11 - جنگ موته جمادى الاول سال هشتم هجرت.
وضع ایمان و شجاعت زید تا آنجا بلند و شکوهمند گردیده بود، که آنطورى که تاریخ گواهى مى‏دهد، او در جنگهاى: قرده، جموم، عیص، حسمى، طرف، وادى القرى، مدین و جنگ ام قرنه از سوى پیامبر (ص) فرماندهى ارتش اسلام را به عهده داشت و پیشرفتها و پیروزى‏هاى چشمگیرى براى گسترش این آیین آسمانى به وجود آورده است.
زید از یاران فداکار پیامبر گرامى اسلام بود، و نسبت به سایر رجال اسلام و صحابه آن حضرت دو خصوصیت منحصر به فرد داشت:
1 - غیر از نام پیامبران و نام پیامبر اسلام، از میان مسلمانان و یاران پیغمبر (ص) تنها کسى که نام او در قرآن کریم آمده زید است.
- سوره احزاب، آیه 37. ?
2 - زید، فرزندى به نام اسامه پرورش داد، که خدمات زیادى به پیامبر (ص) و اسلام نموده است.
وقتى هم رسول ارجمند اسلام در جنگ مریسیع شرکت نمود، زید بن حارثه را به جانشینى خود و حکومت بر مدینه قرار داد.
سرانجام این مرد بزرگ و مجاهد کم نظیر مسلمان در جنگ موته که فرماندهى ارتش اسلام را هم به عهده داشت، جمادى الاول سال هشتم هجرت شربت شهادت نوشید.
- اسدالغایه فى معرفه الصحابه، ج 2، ص 227. ?

زندگی نامه زید بن ثابت

زید بن ثابت، از پدرى به نام ضحاک و مادرى به نام نوار در مدینه به دنیا آمد.
وقتى رسول خدا (ص) به مدینه هجرت کرد، او یازده سال داشت، و آن گاه که پدرش در جنگ بعاث کشته شد، او چهارده ساله شده بود.
زید کودک تازه مسلمانى بود، که در عین خردسالى، در برابر دستورهاى پیامبر اسلام سر تا پا گوش و اطاعت بود. وقتى شهر مدینه مرکز جدید اسلام در مخاطره گروههاى دشمن قرار گرفت، پیامبر و همه مسلمانان تصمیم گرفتند اطراف شهر خندق بکنند تا از نفوذ دشمن به داخل شهر جلوگیرى به عمل آید.
همه مسلمانان براى کندن خندق شرکت کردند، خود پیامبر (ص) نیز شرکت داشت و هر کسى مقدارى از زمینى را که سهمیه او تعیین گردیده بود، با تمام توان و با هر وسیله ممکن گودال مى‏کرد. زید هم که در جنگ خندق - سال پنجم هجرت - شانزده ساله شده بود، براى همکارى با مسلمانان حضور یافته بود، اما چون قدرت کلنگ زدن نداشت، خاکهایى را که دیگران کنده بودند از گودال بیرون مى‏ریخت. پیغمبر (ص) یا مشاهده تلاش زید خرسند گردید و فرمود:
زید خوب پسرى است.
البته قبل آن هم زید ایمان و ارادت خود را به پیامبر (ص) نشان داد بود، در همان روزهاى ورود رسول خدا به مدینه و استقرار در خانه ابو ایوب انصارى اولین کسى بود که براى آن حضرت هدیه برد، زید بود.
زید مى‏گوید:
مادرم یک سینى را از نان و روغن پر کرد و من آن را براى پیامبر بردم و حضرتش برایم دعا کرد.
صداقت و درستکارى زید در پیشگاه پیامبر تا آنجا رسید، که پس از امام على (ع) او دبیر پیغمبر (ص) و نویسنده وحى بود و حتى نامه‏هاى محرمانه رسول خدا را هم او مى‏نوشت.
زید مى‏گوید: رسول خدا فرمود:
نامه هایى براى من مى‏آید، که دوست نمى‏دارم هر کسى آن را بخواند، آیا مى‏توانى عبرى بیاموزى؟ من این کار را قبول کردم و در مدت هفده شبانه روز زبان عبرى فرا گرفتم.
زید، علاوه بر نویسندگى براى پیامبر (ص) در حسابگرى و ریاضیات هم وارد بود، به همین جهت از سوى رسول خدا ماموریت یافت حساب و تقسیم غنائم جنگهاى: حنین و خیبر را انجام دهد. علم و دانش زید هم در سطح بالایى بود و او اخبار و احادیث زیادى از پیامبر (ص) بازگو کرده است.
مقام علمى و دانش و آگاهى زید به احکام اسلام در میان مسلمانان در آنچنان مرتبه بالایى بود، که هرگاه مى‏خواست سوار مرکبى شود، ابن عباس کهنسال براى او رکاب مى‏گرفت و مى‏گفت: با عالمان و دانشمندان باید اینگونه رفتار نمود و احترام آنها را حفظ کرد.
زید، در سال نهم هجرت در جنگ تبوک که رومیان علیه مسلمانان راه انداخته بودند شرکت داشت و از یاران مجاهد پیامبر (ص) محسوب مى‏شد، حتى در همان جنگ پرچم قبیله بنى مالک را که در دست عماره بن حزم بود رسول خدا آن را گرفت و به دست زید داد، عماره ناراحت شد و گفت:
مگر از من خظا و لغزشى سر زده است؟
رسول خدا (ص) فرمود: نه، بلکه قرآن حق تقدم دارد و زید از تو بیشتر قرآن حفظ کرده است.
زید بن ثابت به سال 54 هجرى در 65 سالگى در مدینه وفات کرد.