افلاک

مجله فرهنگی و اطلاع رسانی افلاک

افلاک

مجله فرهنگی و اطلاع رسانی افلاک

زندگی نامه میرزا حسن شیرازی

در نیمه جمادى الاول سال 1230 هجرى قمرى در شیراز کودکى چشم به جهان گشود که نام او را محمدحسن گذاشتند.
این کودک هنوز روزهاى کودکى خود را پشت سر مى‏گذاشت که نعمت پدرش سید محمود را از دست داد، ولى دائى مهربانش سید حسین موسوى معروف به مجدالاشراف، سرپرستى و نگهدارى او را به عهده گرفت.
محمدحسن از همان روزهاى کودکى هوش و استعداد بالایى داشت، به طورى که وقتى دائیش در خانه براى او معلمى قرار داد، وى در حالى که هشت ساله شد همه مقدمات و علوم ادبى را فراگرفته بود، شیوه وعظ و خطابه را آموخته بود و هر روز یک صفحه از کتاب ابواب الجنان را از بر مى‏کرد.
اما در همان ایام دائى مهربان و سرپرست محمدحسن هم از جهان چشم فرو بست و او در حالى که از مصیبت پدر و دائى رنج مى‏برد، آموختن دو علم مهم فقه و اصول را شروع کرد و براى ادامه تحصیل در سال 1242 به حوزه علمى بزرگ اصفهان هجرت کرد، در مدرسه صدر اقامت نمود و از حوزه درسى شیخ محمدتقى و سید حسن مدرس بهره فراوان علمى برد.
محمدحسن در حالى که به بیست سالگى رسیده بود و از استاد دیگر خود بیدآبادى اجازه اجتهاد گرفته بود، سال 1259 روانه نجف اشرف شد و در آن حوزه علمى کهن به ادامه تحصیل در علوم اسلامى پرداخت.
استادان مهم محمدحسن عبارت بودند از:
محمدحسن صاحب کتاب جواهرالکلام، محمدحسن آل کاشف الغطاء و شیخ اعظم، شیخ مرتضى انصارى. اما رابطه علمى استادى و شاگردى شیخ مرتضى انصارى با محمدحسن شیرازى تا آنجا محکم شد و استاد براى شاگرد خوش استعداد خود اهمیت در نظر مى‏گرفت، که بارها مى‏گفت:
من درس را فقط بخاطر سه نفر مى‏گویم:
میرزا حسن شیرازى، میرزا حبیب الله رشتى، آقا حسن نجم آبادى تهرانى.
وضع درس و فهم میرزا محمدحسن شیرازى، در حوزه درسى شیخ اعظم انصارى به گونه‏اى بود و او آن چنان براى ضبط و تحقیق روى مطالب استاد، دقت به خرج مى‏داد که هرگاه او به مطالب درسى استاد ایرادى وارد مى‏کرد، استاد به حرفها و نقطه نظرهاى شاگرد خوب گوش فرا مى‏داد و به دیگران نیز مى‏گفت:
ساکت باشید، جناب میرزا حرف مى‏زند.
کار درس و فضل و علم و دانش و قدرت اجتهاد و استنباط آیت الله میرزا محمدحسن شیرازى در حوزه علمى نجف به جایى رسید، که وقتى مرجع بزرگ تقلید شیخ مرتضى انصارى در سال 1281 هجرى رحلت نمود و مردم درباره تکلیف خود در موضوع مهم تقلید از شاگردان فقیه و ممتاز شیخ انصارى، به پرس و جوى مرجع تقلید جدید پرداختند، شاگردان ممتاز شیخ در خانه عالم بزرگ میرزا حبیب الله رشتى جلسه‏اى تشکیل دادند و به اتفاق نظر میرزا محمدحسن شیرازى را براى مرجعیت تقلید معرفى کردند.
آن گاه به سراغ او فرستادند، او را حاضر نمودند و در مجلسى که عالمان بزرگ و پرهیزگار: آقا حسن نجم آبادى، میرزا عبدالرحیم نهاوندى، میرزإ؛خ‏خ. حبیب الله رشتى و میرزا حسن آشتیانى حضور داشتند، موضوع مرجعیت و ریاست دینى را با او مطرح نمودند و نتیجه بحث و اتفاق نظر خود را بیان کردند، اما او بار این مسئولیت را نپذیرفت و میرزا حسن آشتیانى را از خود لایقتر دانست، ولى میرزا حسن آشتیانى او را از هر جهت ممتاز و لایق معرفى کرد و حتى پذیرفتن این مسئولیت را براى او واجب عینى شمرد و میرزاى شیرازى هم در حالى که به خاطر بیم از مسئولیت مرجعیت تقلید و امکان ناتوانى خود، اشک بر گونه سرازیر داشت، زعامت دینى مسلمانان را قبول کرد.
از آن پس میرزا محمدحسن شیرازى، معروف به میرزاى بزرگ، مرجعیت عامه دینى را عهده دار شد و مردم عرب و عجم و خاص و عام در سراسر بلاد اسلامى به تقلید و متابعت او گردن نهادند.
مدت مرجعیت میرزاى شیرازى در نجف اشرف ده سال طول کشید و او در سال 1291 طبق مصالحى نجف را ترک گفت و در سامرا رحل اقامت انداخت. آن گاه این شهر که مدفن امام هادى (ع) و امام حسن عسگرى (ع) هم در آن قرار داشت به مرکز عظیم علمى تبدیل گشت و فضاى علم و روحانیت، بر آن حاکم گردید، و عظمت اسلام از وجود مرجعیت بى نظیر عالم تشیع و پیشواى بزرگ صاحب نفوذ، بر سراسر جهان پرتوافشانى نمود.
به سال 1309 در زمان ناصرالدین شاه، قرارداد امتیاز انحصار دخانیات ایران، با یک کمپانى انگلیسى بسته شد و این کار موجب سلطه استعمار بر یک کشور مسلمان مى‏گردید. این بود که علماء بزرگ ایران، در تهران و تبریز و عالم مجاهد سید جمال الدین اسدآبادى طى نامه‏ها و تقاضاهایى مبنى بر لغو چنین قرارداد خطرناکى، موضوع را با مرجع و پیشواى مقتدر جهان تشیع، آیت الله میرزا محمدحسن شیرازى که در سامرا مى‏زیست، در میان گذاشتند و آن قهرمان مجاهد و ضد استعمار با نوشتن دو سطر نامه و بیان فتواى بى سابقه‏اى، استفاده از دخانیات را براى همه مسلمانان ممنوع و حرام اعلام کرد و همین فتواى عمیق و قهرمانانه موجب لغو قرارداد- تحریم تنباکو، ص 100. ? انگلیس با ایران گردید و شکوه و عظمت اسلام و مرجعیت عالمگیرتر از گذشته گردید. میرزا محمدحسن شیرازى اخلاق گرم و جذابى داشت، از هوش و فراست بالایى برخوردار بود، مساعدتهاى مالى زیادى نسبت به محرومین و تهیدستان مى‏نمود، براى رسیدگى به طلاب نیازمند بازرسینى تعیین کرده بود تا با حفظ حرمت افراد از آنان حمایت به عمل آید. برخى از مجموعه آثار علمى او عبارتند از: کتاب طهارت، کتاب مکاسب، رساله‏اى در باب رضاع، رساله‏اى در باب اجتماع امر و نهى، تلخیص مباحث اصول شیخ انصارى، حاشیه بر نجاه العباد، تقریرات اصول، ذخایرالاصول، مجموعه قتاواى به عربى، صد مسئله فارسى. سرانجام این مرجع کم نظیر تقلید، بعد از نماز شب چهارشنبه، بیست و چهارم شعبان 1312 هجرى قمرى در اثر بیمارى سل در شهر سامرا چشم از جهان فرو بست، جسد او را از مسیر کاظمین، بغداد و کربلا به نجف اشرف حرکت دادند، از همه این شهرها میلیونها نفر از عالمان و مردم، فرسنگها جنازه او را تشیع نمودند و آن را با یک دنیا تجلیل و عظمت در جوار امام امیرالمومنین (ع) به خاک سپردند. - فوائد الرضویه، ص 485؛ هدیه الاحباب، ص 270؛ فرهنگ عمید، تاریخ و جغرافیا، ص 851. ?

زندگی نامه حکیم سبزواری

حاج ملا هادى سبزوارى متخلص به اسرار در سال 1212 هجرى در سبزوار متولد شد، در حدود هفت هشت سالگى آموزش صرف و نحو را شروع کرد.
ده سال داشت که پدرش براى انجام مناسک حج، به مکه رفت و هنگام بازگشت از سفر حج در بین راه در شیراز بیمار شد و در همان شهر فوت نمود.
با اینکه مرگ پدر مشکلات و معضلات زیادى را براى این کودک ایجاد کرده بود، اما فقدان پدر مانع پیشرفت تحصیلى او نشد و ملا هادى با تمامى توان در راه کسب علم و دانش تلاش کرد و پس از مدتى به مشهد مقدس عزیمت نمود و نزد استاد ملا حسین سبزوارى به تحصیل اصول، فقه و درسهاى عربى پرداخت.
در سن بیست سالگى به اصفهان رفت و در حوزه علمیه ملا محمد اسماعیل اصفهانى و ملا على نورى حکیمان نامدار و مشهور آن زمان، به تحصیل علم حکمت پرداخت. در مدت هشت سال اقامت در اصفهان، تمام وقت به تحصیل و مطالعه اشتغال داشت به طورى که جز درس خواندن همه چیز را فراموش مى‏کرد.
در شرح زندگى این حکیم بزرگ نوشته‏اند: در همان روزهاى جوانى که وى در اصفهان به تحصیل مشغول بود، از وطن برایش نامه هایى مى‏آمد، ولى حکیم هیچیک از نامه‏ها را باز نمى‏کرد، که مبادا در آنها خبر ناگوارى باشد و سبب حواس پرتى و مانع تحصیل او شود، تا پس از پایان تحصیل که مى‏خواست به وطن برگردد، آنها را باز کرد، در یکى از نامه‏ها خبر درگذشت یکى از آشنایان را یافت، این بود که شکر خداى را بجاى آورد، که چه خوب شد زودتر از آن خبر ناگوار مطلع نشده تا سبب لطمه به تحصیل او شود.- تاریخ فلاسفه اسلام، ج 2، ص 153. ?
سپس به مشهد مقدس بازگشت و در یکى از حوزه‏هاى علمى آن شهر، به مدت پنج سال، به تدریس فقه و اصول و حکمت اشتغال ورزید.
بعد عازم سفر حج بیت الله الحرام شد، پس از بازگشت از سفر حج به سبزوار رفت و در آن شهر اقامت نمود. ملا هادى سبزوارى تا آخر عمر در سبزوار بود و به مطالعه، تحقیق، تدریس طلاب علوم دینى و تالیف اشتغال داشت.
آثار حکیم حاج ملا هادى سبزوارى عبارتند از:
1 - حواشى بر اسفار اربعه آخوند ملاصدرا.
2 - حواشى بر کتاب: الشواهد الربوبیه.
3 - حواشى بر کتاب: مبدا و معاد ملاصدرا.
4 - حواشى بر کتاب: مفاتیح الغیب ملاصدرا.
5 - شرح مثنوى، مولا جلال الدین رومى.
6 - تالیف کتاب: اسرارالحکم، که حاوى اسرار عبادات است.
7 - شرح اسماء که بر اساس آیات قرآن کریم اسماء الهى را شرح داده است.
8 - شرح منظومه. این کتاب یک دوره علم منطق و فلسفه است، حکیم آن را در اوائل جوانى خود نوشته و منتخبى از کتاب اسفار و سایر آثار ملاصدرإ؛بب$ است. این کتاب از تاریخ تالیف تاکنون جزو متون درسى حوزه‏هاى علمیه مى‏باشد.
این کتاب چون از کتابهاى مهم درسى است، بیش از سایر آثار حکیم سبزوارى به چاپ رسیده و فلاسفه و حکماى بزرگى بر آن شرح و حاشیه نوشته‏اند.
برخى از شارحین و حاشیه‏هاى منظومه بدین قرار است:
1 - استاد بزرگ، میرزا ابوالحسن شعرانى.
2 - دانشمند نامدار ایزوتسو استاد دانشگاه مک گیل و سایر دانشگاههاى معتبر، شرح و حواشى و مقدمه‏اى بر این کتاب نوشته و به مناسبت صدمین سال درگذشت حکیم حاج ملا هادى سبزوارى، به انگلیسى چاپ شده است.
3 - سید فاضل میلانى قسمت امور عامه شرح منظومه را با حواشى خود حاجى و تعلیقهاى شیخ محمد تقى آملى، چاپ کرده است.
4 - استاد شهید مرتضى مطهرى نیز شرح منظومه حکیم سبزوارى را در دو مرحله خلاصه و مبسوط شرح داده، و هر دوره، در دو جلد چاپ شده است.
5 - استاد زین الدین (جعفر) زاهدى، منظومه را در سه جلد و 1930 صفحه به فارسى شرح نموده است.
6 - استاد سید محمد جواد ذهنى تهرانى نیز، منظومه را تحت عنوان: فصول الحکمه، در سه جلد و 1200 صفحه شرح و تفسیر کرده است.
اثر دیگر حکیم سبزوارى رسائل است، که از یازده قسمت از سوالهاى دانشمندان و پاسخ به آنها از سوى حکیم سبزوارى تشکیل یافته، و استاد و حکیم بزرگ، سید جلال الدین آشتیانى آنرا تصحیح کرده، مقدمه نوشته و در سال 1370 هجرى شمسى به چاپ رسانده است.
این حکیم بزرگ، در زمینه فقه و اصول و رجال هم تدریس و آثارى داشته، که متاسفانه روى آنها کارى صورت نگرفته و اقدام به چاپ نشده است!
خصوصیات اخلاقى حکیم سبزوارى را اینطور نوشته‏اند:
1 - مطالعه و تلاش پیوسته علمى.
2 - به هدر ندادن وقت و حداکثر استفاده از آن.
3 - پرهیز از نام و عنوان و مظاهر دنیایى.
4 - خوددارى از بند و بستهاى معمول دنیایى.
5 - انتخاب زهد و ساده زیستى.
6 - تامین زندگى از دارایى شخصى و ملک موروثى خود.
7 - خوددارى از نزدیک شدن به حکومتها براى بهره بردارى مادى و اندوختن مال و ثروت.
8 - مراقبت از اینکه فرزندانش از عنوان او استفاده نکنند و به جان و مال مردم نیفتند و از این ناحیه سوء استفاده و فسادى ناشى نگردد.
9 - استفاده از دعاها و ذکرهایى که از ناحیه ائمه اطهار وارد شده و شیوه حکماء و فقهاء بزرگ هم در مورد ریاضت، بر آن استوار بوده است.
10 - حکیم سبزوارى در مشرب عرفان پیرو ملاصدرا و میرداماد و عرفاى دیگرى بود، که در شیوه عرفانى خود در چارچوبه شرع و احادیث اهل بیت (ع) حرکت مى‏کردند.
- مقدمه رسائل حکیم سبزوارى، ص 204 - 100. ?
این عالم گرانقدر علاوه بر مراتب علمى و عملى و اخلاقى، در سرودن شعر به زبان‏هاى عربى و فارسى نیز طبعى روان و شیوا داشت و آثار گرانبهایى از خود به یادگار گذاشت. دیوان شعر اسرار سبزوارى مشتمل بر غزلیات، ترجیع بند، رباعیات و ساقى نامه مى‏باشد و تاکنون چندین مرتبه تجدید چاپ و منتشر گردیده است.
سرانجام حکیم سبزوارى در سال 1289 هجرى در سبزوار، در 77 سالگى بدرود حیات گفت و در همین شهر مدفون گردید.
- فرهنگ شاعران زبان پارسى، ص 42؛ تاریخ فلاسفه ایران، ج 2، ص 155. ?